دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها
::: در حال بارگیری لطفا صبر کنید :::
دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها
www.rozex.rozblog.com
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

صفحه اصلیدیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها

تعداد بازدید : 1372
نویسنده پیام
sasantanha آفلاین



ارسال‌ها : 24
عضويت : 23 /6 /1392
محل زندگي : کرج
سن : 27
دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها

سلام دوستان عزیز

بعد از کلی فکر تصمیم گرفتم تاپیکی ایجاد کنم متناسب با یکی از پرطرفدارترین سایت های موزیک باران

به خاطر همین امروز تاپیک " دیالوگ های ماندگار " افتتاح میشه.

امیدوارم بتونم به بهترین شکل این تاپیکو اداره کنم.

دوستان عزیز دیگه هم میتونن منو تو این کار همراهی کنن، فقط لطفا دیالوگ های تکراری نزارید.

یا علی


امضای کاربر :

فراموش نشود!
  ترجیحا فراموش شود!!
 باعث شادی ما می شود


شنبه 23 شهریور 1392 - 19:11
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
sasantanha آفلاین



ارسال‌ها : 24
عضويت : 23 /6 /1392
محل زندگي : کرج
سن : 27
پاسخ : 1 RE دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها :

سوته دلان-علی حاتمی

همه عمر دیر رسیدیم

قيصر- مسعود كيميايي

قيصر: بدتون نياد، اما شماها ديگه عمرتون رو كردين. منم ديگه توي اين دنيا

كاري ندارم، الا يه كار... يعني سه كار. خودم تكتكشون رو ميفرسم اون دنيا

كه رستگار بشن و ملائكهها بادشون بزنن

بعضی ها داغشو دوست دارن :

جری به آزگود : (( تو انگار حالیت نیست؟ ... من یه مردم))

آزگود : (( مرد؟ خب هیچکس کامل نیست!))

پدرخوانده :

مایکل به کی : (( لوکا براتسی تفنگ رو طرف پیشونی اش گرفت و پدرم بهش گفت یا امضات پای این برگه است ... یا مغزت ))

Lion In Winter :

تو مي دوني كه من ميدونم. من ميدونم كه تو ميدونستي كه من ميدونم . ما

ميدونيم كه هنري (henry) ميدونه. هنري ميدونه كه ما ميدونيم . ما خانواده ي

دانايي هستيم مادر.

مردی برای تمام فصول

من برای حقانیت خودم ، اجازه می دم شیطان از قانون بهره مند بشه!

فیلم اسپارتاکوس

یکی از مشکلات نجیب زاده بودن اینه که وقت و بی وقت مجبور می شی مث آدم رفتار کنی!

مادر:

سر شام گریه نکنید، غذا رو به مردم زهرنکنین. سماور بزرگ و استکان نعلبکی

هم به قدر کفایت داریم. راه نیفتین دوره در و همسایه پی ظرف و

ظروف.آبروداری کنین بچه ها،نه با اسراف. سفره از صفای میزبان خرم می شه،نه

از مرصع پلو. حرمت زنیت مادرتون رو حفظ کنین. محمدابراهیم،خیلی ریز نکن

مادر،اون وقت می گن خورشتشون فقط لپه داره و پیاز داغ


امضای کاربر :

فراموش نشود!
  ترجیحا فراموش شود!!
 باعث شادی ما می شود


شنبه 23 شهریور 1392 - 19:12
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
sasantanha آفلاین



ارسال‌ها : 24
عضويت : 23 /6 /1392
محل زندگي : کرج
سن : 27
پاسخ : 2 RE دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها :

رضا کیانیان به عزت ا... انتظامی ( پدرش در فیلم ) در فیلم " خانه ای روی آب ":

عزت ا... انتظامی: مادرت زن نجیبی بود .

رضا کیانیان: نجابت وقتی معنا پیدا میکنه که راه دومی هم وجود داشته باشه

مارکولک (کمال تبریزی)

رضا (پرویز پرستویی) : تو عزیز دلمی دل انگیز ... اگر اسلام دست و بال ما را نبسته بود .

از کرخه تا راین (ابراهیم حاتمی کیا)

سعید ( علی دهکردی) : خدایا ... من شکایت دارم . من شاکیام . پس کو رحمانت ؟

پس کو رحیمت ؟ آخه چرا اینجا ؟ چرا حالا ؟ چرا اینطوری ؟ من شکایتمو پیش

کی ببرم ؟ به کی بگم ؟

دیوانه ای از قفس پرید (احمدرضا معتمدی)

منشی (رضا سعیدی) : جناب قاضی ، این بدبخت بچهاش کجا بود ؟! وقت جنگ که خودش هنوز بچه بود ، وقتیام برگشت که دیگه بازنشسته شده بود

سوته دلان (علی حاتمی)

مجید (بهروز وثوقی) : آخ که چقدر دشمن داری خدا ، دوستتاتم که ماییم ، یه مشت عاجز علیل ناقص عقل که در حقشون دشمنی کردی .

--

سوته دلان (علی حاتمی)

مجید (بهروز وثوقی) : خوش به سعادتتون که میرین روضه ، جاتون وسط بهشته ،

ما که دنیامون شده آخرت یزید . کیه ما رو ببره روضه ؟ آقا مجید تو رو چه به

روضه ، روضه خودتی ، گریه کن نداری ، وگرنه خودت مصیبتی ، دلت کربلاس !

قیصر : تو چرا این ریختی شدی؟ کی زدتت؟

میتی: قصه اش درازه.

قیصر : کجا؟

میتی : هیجی بابا، من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد، علی فرصت، آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامون هم بود.

قیصر : کریم؟! کدوم کریم؟

میتی : کریم آبمنگل، میشناسیش؟ آره؟ از ما نه, ازاونا آره، که بریمدواخوری.

تو نمیری به موت قسم اصن ما تو نخش نبودیم، آره نه گاز دنده دمهتل

کوهپایهٔ دربند اومدیم پایین، یکی چپ یکی راست یکی بالا یکی پایین عرقو

آبجو جوش رو تخت نشسته بودیم داشتیم میخوردیم.

اولی رو رفتیم بالا، به سلامتی رفقا، لولِ لول شدیم، دومی رو رفتیم بالابه

سلامتی جمع، پاتیل پاتیل شدیم؛ سومی رو اومدیم بریم بالا آشیخ علینامرد

ساقی شد.

گفت بریم بالا، مام رفتیم بالا. گفت به سلامتی میتی؛ تو نمیری به موت

قسمخیلی تو لب شدم؛ این جیب نه اون جیب نه تو جیب ساعتی ضامندار اومد

بیرونرفتم اومدم دیدم کسی نیست همه خوابیدن، پریدم تو هتل اومدم دمه کوچه

مهراناومدم پایین دیدم یه سره هیکل میزونیه,این جوریه, زد بهم افتادم تو

جوب،گفتم هته ته! گفت اه! باز یکی گذاشت تو گوشم، گفتم نامرداش؛ دومی رو

ازاولی قایمتر زد، دستمو کردم تو جیبم که برمو بیام دیدم کتکو رو خوردمحالا

ما به همه گفتیم زدیم، شمام بگین زده، آره، خوبیت نداره. واردی که


امضای کاربر :

فراموش نشود!
  ترجیحا فراموش شود!!
 باعث شادی ما می شود


شنبه 23 شهریور 1392 - 19:13
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
sasantanha آفلاین



ارسال‌ها : 24
عضويت : 23 /6 /1392
محل زندگي : کرج
سن : 27
پاسخ : 3 RE دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها :

سوته دلان

«اینو همیشه بابام میگفت، نور به قبرش بباره

رفت و به یادمون نموند، خاک سردی میاره

نه شب جمعه حلوایی، نه حمد و قل هو اللهی...»

زن که طلاشو بده خیلی حرفه! دلمون برات تنگ میشه. بهت عادت کرده بودیم. به

اخم و تخمات، الدرم بلدرمات، سگ خلقیات، ولی گور پدر دل ما، دل تو شاد.

«امام نطلبید، گفت برو شیرازی که حبیبت همون حبیب اللهه.»

«داداش حبیب! من و تو از یه خمیریم ولی تنورمون علیالحده است. تنور تو عقدی بود، تنور من صیغهای تیغهای!»


امضای کاربر :

فراموش نشود!
  ترجیحا فراموش شود!!
 باعث شادی ما می شود


شنبه 23 شهریور 1392 - 19:13
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
sasantanha آفلاین



ارسال‌ها : 24
عضويت : 23 /6 /1392
محل زندگي : کرج
سن : 27
پاسخ : 4 RE دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها :

مواظب باش چی آرزو میکنی چون ممکنه برآورده بشه.

اگر میدونستم سرنوشت ماهارو کی می بافه ازش می خواستم واسه منو کلا بشکافه.

خانه ای روی آب

آیین چراغ خاموشی نیست.

به تعداد آدم های دنیا راهست برای رسیدن به خدا

مارمولک

خدا بزرگتر از اونه که بشه باگناه کردن ازش دورشد

زیر نور ماه

حاج کاظم:تو میدونی وقتی یه گردان بره یه گروهبان خط برگرده یعنی چی؟یه

گروهبان بره یه دسته برگرده یعنی چی؟یه دسته بره یه نفر برگرده یعنی چی؟

عباس:وقتی جنگ شد داشتیم تو مزرعمون کار می کردیم با تراکتور...وقتی هم که جنگ تموم شد برگشتیم همون مزرعه بی تراکتور

آژانس شیشه ای

کاش این دنیا هم مثل جعبه موسیقی بود.همه صداها آهنگ بودند همه حرف ها ترانه

دلشدگان


امضای کاربر :

فراموش نشود!
  ترجیحا فراموش شود!!
 باعث شادی ما می شود


شنبه 23 شهریور 1392 - 19:14
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
sasantanha آفلاین



ارسال‌ها : 24
عضويت : 23 /6 /1392
محل زندگي : کرج
سن : 27
پاسخ : 5 RE دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها :

بلوب !!!!!!!!!!!

عشق مثله در قابلمه می مونه که بلوب ورش داری تمومه

اینقد نازمو کشید و هی خودشو برام ناز کرد که بلوب منم قبول کردم

پسر تهررررررررررررروووووووووو ووووونی


امضای کاربر :

فراموش نشود!
  ترجیحا فراموش شود!!
 باعث شادی ما می شود


شنبه 23 شهریور 1392 - 19:14
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
sasantanha آفلاین



ارسال‌ها : 24
عضويت : 23 /6 /1392
محل زندگي : کرج
سن : 27
پاسخ : 6 RE دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها :

پدر خوانده | movietime

پدرم هميشه مي گفت:دوستانتو به خودت نزديك كن و دشمنانتو نزديك تر...

جزیره مسدود | Shutter Island

Teddy Daniels: Which would be worse, to live as a monster, or to die as a good man?

تدی دانیلز: کدام یکی بدتره؟ مثل یک هیولا زندگی کردن یا مثل یک آدم خوب مردن؟

غلاف تمام فلزی

Private Joker:

I wanted to see exotic Vietnam... the crown jewel of Southeast Asia. I

wanted to meet interesting and stimulating people of an ancient

culture... and kill them. I wanted to be the first kid on my block to

get a confirmed kill!

(نقش اصلی داستان به خبرنگار): می خواستم ویتنام خوش آب و رنگ و ببینم، جواهر آسیای جنوب شرقی. می خواستم مردم جالب یه فرهنگ باستانی رو ببینم و بکشمشون. می خواستم اولین جوونی باشم تو محله مون که رسما یه نفرو کشته!

وکیل مدافع شیطان

Look but don't touch. Touch, but don't taste. Taste, don't swallow

آل پاچینو: نگاه كن ولي دست نزن، دست بزن ولي مزه مزه نکن، مزه مزه کن ولي قورتش نده.

لئون

لئون : صحبت کردن با تو یه فایده خیلی بزرگ داره سوآنا. گر چه خیلی چیزا از آدم میپرسی ولی انتظار هیچ جوابی نداری.

نینوچکا . ارنست لوبیچ

جك لمون | شیرینی شانس

ازدواج هم چیز مسخره ایه. مثل وقتیه كه آدم تو ارتشه. با وجودی كه همه ناراضین ولی بازم بعضیا داوطلبانه واردش میشن.

درخشش ابدی یك ذهن پاك

كلمنتاین: بعضی وقتها فكر می كنم مردم نمی فهمن كه بچه بودن چقدر تنهایی داره.

درخشش ابدی یك ذهن پاك

جول: چرا هر زنی كه یه ذره بهم توجه نشون می ده، عاشقش می شم.

امیلیانو زاپاتا

- عشق رو تنها با عشق میشه خرید.

كلمنتاین

- تو كه می دونی من بی فكرم.

بانی و کلاید

بانی: این ماشین که مال ما نیست ..

کلاید: چرا، هست ...

بانی: اما ما با اون یکی اومدیم ...

کلاید : خوب دلیلی نداره که با همونم برگردیم

کازابلانکا

ریک: این اسلحه رو مستقیما به سمت قلبت نشونه گرفتم.

رنو: اونجا سختترین جای بدنمه!

دیالوگ رناتو (که حالا بزرگ شده و همسر دارد ) در صحنه پایانی فیلم كه سوار بر دوچرخه اش نشسته و رفتن مالنا را می نگرد شنیدنی است:

- زمان گذشت و من در این مدت عاشق زن های زیادی شدم . هنگامی که رابطه

صمیمانه ای با آنها داشتم و آن ها سوال می کردند آیا بعدها نیز آن ها را به

یاد خواهم آورد من به آن ها می گفتم آری . اما تنها کسی که هیچ وقت او را

فراموش نمی کنم تنها کسی است که این سوال را از من نپرسید و او کسی نبود جز

مالنا.

بعضی ها داغشو دوست دارن

- مهم نیست چقدر منتظر باشی. مهم اینه كه منتظر چه كسی باشی.

کازابلانکا

ایلزا : یه فرانک بهت میدم اگه بگی به چی فکر میکنی!

ریک : تو آمریکا برای افکار فقط یه پنی میدن. به نظرم چیزی در همین حدود هم بیشتر ارزش ندارن!

لئون

ماتیلدا : زندگی فقط وقتی بچه ای اینقدر بده یا همیشه همینطوره؟

لئون: نه همیشه همینطوره!

بوچ کسیدی و ساندانس کید

فکر می کنی به اندازه کافی دینامیت کار گذاشته بودی بوچ؟

سینما پارادیزو

آلفردو: من همیشه به بچه هام سفارش می کنم که در انتخاب دوست دقت کنن.

سالواتوره [با تعجب]: ولی تو که بچه نداری!

آلفردو: خیلی خب! وقتی بچه دار شدم این نصیحت رو بهشون می کنم!

کازابلانکا

رنو: محض رضای خدا چه چیزی تو رو به کازابلانکا کشونده؟

ریک: به خاطر سلامتیم. من برای آب کازابلانکا اومدم اینجا.

رنو: آب؟ چه آبی؟ ما توی بیابون هستیم.

ریک: بهم اطلاعات غلط دادن!

ریچارد برتن | چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد ( 1966)

- تو ذهن من ، درست تا بیخ گلویت تو سیمان مدفون شده ای ، نه ، تا بیخ دماغ ، این طوری خیلی بی سروصداتره

کلارک گیبل و ویوین لی | برباد رفته (1939)

- آقا شما یک جنتلمن نیستید!

- سرکار هم یک خانم نیستید.


امضای کاربر :

فراموش نشود!
  ترجیحا فراموش شود!!
 باعث شادی ما می شود


شنبه 23 شهریور 1392 - 19:15
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
sasantanha آفلاین



ارسال‌ها : 24
عضويت : 23 /6 /1392
محل زندگي : کرج
سن : 27
پاسخ : 7 RE دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها :

چک لمون و والتر ماتائو | زوج عوضی

- یعنی به عبارت دیگه منو از خونه می اندازی بیرون؟

- «به عبارت دیگه نه» ، خود عبارت.

چارلز لاتن | شاهدی برای تعقیب 1957

- اگر می دونستم اینقدر پرحرفی هیچوقت از کما بیرون نمیومدم

والتر ماتائو به جک لمون | زوج عوضی 1968

- تقریباً همون قدر که تو دوستم داری، دوستت دارم

گرترود مایکل و می وست | من فرشته نیستم 1933

- گمون نمی کنم به ازدواج اعتقاد داشته باشی

- فقط به عنوان آخرین راه چاره

کوین اسپیسی | هفت

- اگه بخواي توجه مردم رو جلب كني؛ نمي توني فقط بزني رو شونشون، بايد با يه پتك بزني تو سرشون.

راک هادسن | سپتامبر بیا

- انسان تنها جانوریه که اون قدر باهوشه که میتونه عمارتی مثل امپایر

استیت بسازه واون قدر احمقه که خودشو رو از اون بالا میندازه پایین

نیکلاس کیج | next

- وقتی آینده رو نگاه می کنی، تغییر می کنه، چون نگاش کردی...

هنری فاندا در نقش تام جود | خوشه های خشم

توی تاریکی همه جا خواهم بود. مرا همه جا خواهی یافت. هرکجا که نگاه می

کنی، هرکجا که مبارزه ای در جریان است، هرکجا که لقمه ای نانی برای مردم

گرسنه است. من انجا خواهم بود. هرکجا که پاسبانی آدم بدبختی را کتک می

زند، آنجاخواهم بود. هر کجا آدم هایی از فرط رنج و خشم دیوانه شده اند.

آنجا خواهم بود. آنجا که بچه ها می خندند و یا گرسنه اند و می دانند که

شامشان آماده است و هر کجا مردم درحال خوردن چیزهایی هستند که از این ور

آن ور جمع می کنند و در خانه هایی زندگی می کنند که خود ساخته اند،

درآنجا نیز خواهم بود.

مارلون براندودر نقش تری مالوی | در بارانداز

- می تونستم برای خودم یه قهرمان باشم واسه ی خودم کسی باشم به جای احمق هالویی که الان هستم.

والتر بروکس در نقش آقای مک گوایر به داستین هافمن | گرا جوئیت (فارغ التحصیل)

- فقط می خواستم یه کلمه بهت بگم... فقط یه کلمه ... پلاستیک

زودیاک

- از کشتن آدما لذت می برم، چون خیلی کیف میده، از کشتن حیوونات وحشی تو

جنگل بیشتر حال میده، چون انسان وحشی ترین موجود روی زمینه که دست به قتل

می زنه. برای من کشتن یه تجربه ی هیجان انگیزه. بهترین قسمت این کار بعد

از مرگ منه. من در بهشت دوباره متولد میشم و تمام کسانی را که کشته ام در

بهشت برده من خواهند بود.

کلینت استود | خوب-بد-زشت

- خدا دور و بر ما نیست چون از احمق ها بدش می آد.

لئون

- گه یه وقت آدم بکشی شبها مجبوری با چشم باز بخوابی !

آنتونی هاپکینز | نیکسون

- فقط وقتی ته یه دره باشی می تونی درک کنی که چقدر بالای بلندترین کوه، شکوه منده!

رابین و هفت دزد

- از بیگ جیم توی زندگی خیلی چیزها یادگرفتم. بچه که بودم موقع دزدیدن

قالپاق ماشینش مچ منو گرفت و گفت پسر جون قالپاق رو بلند نکن، ماشینو

بدزد.

اسپارتاکوس

- یکی از مشکلات نجیب زاده بودن اینه که وقت و بی وقت مجبور می شی مث آدم رفتار کنی!

ساعت ها

لئونارد میگه این پایانه تمدنه وقتی کسی رو واسه ساعت 4 دعوت میکنی و اون ساعت 2:30 میاد.

پدرخوانده یک

مایکل (ال پاچینو) به کارلو میگه :

- راستش رو به من بگو کارلو ! چون اگه دروغ بگی احساس می کنم که به شعورم توهین می شه !

lucky number slevin

پدرم بهم گفت اگه یک نفر برای بار اول بهت گفت اسب ، بزن دهنشو سرویس کن

اگه واسه بار دوم گفت اسب، بهش بگو عوضی اما اگر برای بار سوم گفت اسب،

وقتشه که بری برای خودت یه زین بخری!

ارباب جنگ

- تو دنیا نزدیک 550 میلیون سلاح گرم وجود داره یعنی به ازای هر 12 نفر یک

سلاح وجود داره حالا سوال اینه که ما 11 تای دیگه رو چه جوری مسلح کنیم؟

گلادیاتور

- یادمه یه کسی به من گفت مرگ همیشه به تو لبخند میزنه و تنها کاری که تو

می تونی در مقابل اون انجام بدی اینه که تو هم به مرگ لبخند بزنی.

رابرت دنیرو | راننده تاکسی

- از خدا به خاطر بارون متشکرم چون آشغالای تو پیاده رو رو میشوره.

آل پاچینو | 88 دقیقه

- من فهمیدم که گذشت زمان باعث التیام زخم نمیشه، با وجود این در بهترین حالت دردش رو کم و کمتر میکنه.

برادر خورشید خواهر ماه

فرانچسکو: ما یه زمانی به کلمات اعتقاد داشتیم.

تام هنکس | نجات سربازان رایان

- ما اینجا نیستیم که کار درست (خوب) رو انجام بدیم ، ما اینجاییم تا از دستورات لعنتی اطاعت کنیم!

ایو آردن | زنها در باد

- اگر می خوای خبری زود به گوش این و اون برسه تلفن کن ، تلگراف بزن ، یا به یه زن بگو !

سلطان کمدی | مارتین اسکورسیسی

- یک شب سلطان بودن بهتر از هزار شب حسرت خوردن است.

خوب, بد, زشت | سرجیو لئونه

آدما دو دسته اند: یکی اونایی که اسلحه دستشونه

یکی هم اونهایی که بیل دستشونه و زمین رو می کنند!!

دسته ی سیسیلی ها | هانری ورنوی

- می دونی بارِ اول برای چی تیراندازی کردم؟ برای اینکه یه نفر با وجود هفت تیر بزرگم پامو لگد کرد!

شب | آنتونیونی

- به عشق در اولين نگاه اعتقاد داري؟

- نمي دونم ولي باعث صرفه جويي در وقت ميشه.

ربه کا | آلفرد هیچکاک

- ازت میخوام که با من ازدواج کنی، تو کوچولوی احمق.

فارست گامپ | رابرت زمه کیس

- ممکنه من یه احمق باشم، اما بی شعور نیستم.

بن هور | ویلیام وایلر

- شما میتوانید جمجمه یک مرد را بشکنید. میتوانید او را دستگیر کنید.

میتوانید او را درون سیاهچال بیندازید. اما چطور میتوانید اتفاقاتی که در

حال وقوع است را کنترل کنید؟ چطور میتوانید با یک فکر بجنگید؟

hitch | اندی تنانت

- مهم نيست چيه، کيه يا چه وقتيه. هر مردي ميتونه هر زني رو تور کنه. فقط تور مناسب لازم داره

پدرخوانده

به مایک بگو فقط برای کار بود ... همیشه دوستش داشتم

راننده تاکسی

-

پدرم رو دیروز به جرم جاسوسی انداختن زندان. من هم الان به خاطر رانندگی

در حال مستی دارن می اندازن زندان. اصلا همه خانواده برن زندان ... چه

اهمیتی داره !

دشمن پشت دروازه ها

- انسان ، تا وقتی هست ، یه انسانه. همیشه چیزی هست برای حسادت کردن، حتی یه لبخند.

سگ های انباری

[Mr. White and Mr. Pink are washing up after the robbery went sour,

trying to figure out what happened]

Mr. Pink: You kill anybody?

Mr. White: A few cops.

Mr. Pink: No real people?

Mr. White: Just cops .

-کسی رو هم کشتی؟

-فقط چند تا پلیس

-آدم چی؟

-نه فقط پلیس!

هیتلر : ظهور شیطان

President Paul von Hindenburg: If I appoint you Chancellor, how will I answer to God?

Adolf Hitler: How will you answer to Germany if you don't?

ژنرال هيندنبرگ خطاب به هيتلر: اگه تو رو نخست وزير كنم جواب خدا رو چي بدم؟

هيتلر: اگه منو نخست وزير نكني جواب مردم رو چي ميدي؟

صورت زخمی

صورت

زخمی آل پاچینو (تونی مونتانا) را دی پالما کارگردانی کرد. نویسندگی آن هم

بر عهده ی الیور استون بود. تونی مونتانا قاچاقچی و قاتلی بود که با طلوع

کاسترو در کوبا به آمریکا پناه برد…

تونی مونتانا: من همیشه حقیقت رو میگم. حتی زمانی که دروغ میگم.

تونی مونتانا: میخوای سر به سر من بذاری؟ باشه. میخوای بد بازی کنی؟ باشه. به دوست کوچکم سلام بگو

[تونی شلیک می کند]

[وقتی

که سوسا برای تونی یک قاتل میفرستد تا یک پلیس مزاحم را با بمب گذاری در

ماشینش به قتل برساند. تونی همراهی می کند اما متوجه می شود که فرزند و

همسر آن پلیس هم در ماشین هستند...]

تونی

مونتانا: شرط می بندم که احساس خوبی بهت دست میده، ها؟ شرط می بندم که

احساس خوبی بهت دست میده وقتیکه یه مادر و بچه هاش رو میکشی، ها، شرط می

بندم که احساس بزرگ بودن می کنی…

آلبرتو: خفه شو!

تونی

مونتانا: …مثلا، اینکه مرد بزرگی هستی. خب! لعنت به تو. فکر کردی من کی

هستم؟ فکر کردی منم دو بچه و یک زن رو میکشم؟ لعنت به اون! من به یه همچین

افتضاحی در زندگیم احتیاج ندارم.

[آلبرتو انگشتش را برای فشردن دکمه ی بمب آماده می کند]

تونی مونتانا: تو مُردی بی همه چیز!

[تونی به سر آلبرتو شلیک می کند]

تونی

مونتانا: چی فکر کردی، ها؟ چی فکر کردی، منم یه کرم لعنتی مثل تو هستم؟

بهت گفتم، مرد، بهت گفتم! سر به سر من نذار! من بهت گفتم، بچه های لعنتی،

نه! نه، ولی تو گوش نکردی، چرا، توی احمق لعنتی، حالا به خودت نگاه کن.

فرانک لوپز: تونی، منو نکش، خواهش می کنم!

تونی مونتانا: من نمیخوام بکشمت.

فرانک لوپز: اوه خدا! متشکرم! متشکرم!

[تونی به Manny (دوست خودش) نگاه می کند]

تونی مونتانا: Monaolo، به این لعنتی شلیک کن!

[وقتی که اوضاع تونی رو به راه می شود به خانه ی مادرش می رود که به سختی همراه خواهرش زندگی می کند...]

مادر

تونی: پسر؟ ایکاش یکیش رو داشتم! اون یه ولگرده! اون یه ولگرد بود و الان

هم یه ولگرده! فکر کردی کی هستی، ها؟ ما یک کلمه هم از تو در این ۵ سال

نشنیدیم. یک باره اینجا ظاهر شدی و پولت رو به رُخ ما میکشی؟ فکر کردی می

تونی با پولت من رو بخری؟

تونی مونتانا: بیخیال، مامان.

مادر تونی: فکر کردی با لباس باحالت می تونی بیای اینجا و به خرج ما جُک بگی؟

تونی مونتانا: مامان، نمی دونی چی داری می گی.

مادر

تونی: نه من اون نیستم، آنتونیو! این روشی نیست که جینا [خواهرت] رو بزرگ

کردم. تو نمی تونی نابودش کنی. دیگه نمی خوام در این خونه باشی! نمی خوام

اطراف جینا پیدات بشه! پس یالا، برو بیرون! و این پولهای کثیف رو هم بگیر!

بوی گند میده!

[تونی پول های پرت شده به سمتش را جمع کرده و از خانه بیرون می رود]


امضای کاربر :

فراموش نشود!
  ترجیحا فراموش شود!!
 باعث شادی ما می شود


شنبه 23 شهریور 1392 - 19:15
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
sasantanha آفلاین



ارسال‌ها : 24
عضويت : 23 /6 /1392
محل زندگي : کرج
سن : 27
پاسخ : 8 RE دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها :

پدرخوانده

بی

چون و چرا، پدرخوانده اولین و تک انتخاب خیلی از فیلم بازها است. بازی فوق

العاده ی مارلون براندو در نقش پدرخوانده یا همان دون ویتو کورلئونه با

داستانی بی نظیر همراه شد تا یک شاهکار را در تاریخ سینما خلق کند…

[Johnny Fontane

به نزد پدرخوانده می رود تا مشکلش را برای او بازگو کرده و کمکش کند. پس

از اینکه کمی صحبت میکند، اندکی گریه کافی بود تا پدرخوانده را به واکنش وا

دارد... ناگهان دون کورلئونه از روی صندلی اش بلند می شود و Fontane را خیلی سخت تکان می دهد...]

دون کورلئونه: نمی تونی مثل یک مرد رفتار کنی؟

[سپس ضربه ی سریعی به صورت Fontane می زند...]

دون

کورلئونه: چه اتفاقی برات افتاده؟ داری این میشی؟ یک هالیوودی که مثل یک

زن گریه میکنه؟ “اُه، بایستی چه کار کنم؟ بایستی چه کار کنم؟” این حرف های

بی معنی چیه؟ خنده آوره!

[دون کورلئونه کمی از Fontane دور می شود...]

دون کورلئونه: به من بگو، زمانی رو صرف خانواده ات می کنی؟

Johny Fontane: حتما بله.

دون کورلئونه: خوبه. چون مردی که وقت صرف خانواده اش نکنه نمی تونه یه مرد واقعی بشه.

دون کورلئونه: چرا پیش پلیس رفتی؟ چرا در همون ابتدا نزد من نیومدی؟

Bonasera: چه چیزی از من می خوای؟ هر چیزی که میخوای رو عنوان کن. اما التماس می کنم انجام بده.

دون کورلئونه: درخواستت چیه؟

[Bonasera از روی صندلی اش بلند می شود و زیر گوش دون کورلئونه زمزمه می کند؛ برای مدت طولانی دون سکوت می کند]

دون کورلئونه: این کار رو نمی تونم انجام بدم.

Bonasera: هر چی بخوای بهت میدم!

دون

کورلئونه[به مایکل]اون یه عادت قدیمیه. من تمام زندگی ام رو تلاش کردم تا

بی دقت نباشم. زنان و بچه ها این اجازه رو می تونند بهت بدند که بی دقت

باشی، برخلاف مردها.

دون کورلئونه: هرگز به کسی خارج از خانواده این اجازه رو نده که متوجه بشه به چه چیزی فکر میکنی.

دون کورلئونه

- روزی – ممکنه که اون روز هرگز نرسد – فرا می خوانمت و از تو کاری رو می

خواهم. اما تا اون روز، انصاف من رو به عنوان هدیه ی جشن ازدواج دخترم قبول

کن.

مایکل کورلئونه

- هرگز از دشمنانت متنفر نباش. این تنفر بر روی قضاوتت تاثیر می ذاره.

شاین | روزی روزگاری در غرب

میدونی

جیل... تو منو یاد مادرم میندازی. مادرم بزرگترین ... ی آلامدا و محشر

ترین زن عالم بود. پدرم، هر کسی که بوده، حتما تو مدت زندگی مشترک یک

ساعته یا شاید هم یک ماهه اش با مادرم، خوشبخت ترین مرد دنیا بوده!

تراویس بیکل | راننده تاکسی

تنهایی تمام عمر همراهم بوده، همه جا. راه فراری هم نیست؛ من مرد تنهای خدام.

استنلی کوالسکی | اتوبوسی به نام هوس

تو تمام عمرم به هیچ زنی برنخوردم که بدون تعریف بقیه خیال کنه خوش قیافه ست.

نوآ کراس | محله چینی ها

سیاست مدار ها، بناهای زشت و زنان بدکاره وقتی زیاد عمر کنن قابل احترام میشن.

جیک لاموتا | گاو خشمگین

- برو سراغشون قهرمان... رئیس منم... رئیس منم... رئیس منم... رئیس منم... رئیس منم...!

ستوان اسپیرز خطاب به سرباز بلایث | Band of Brothers

-

ما همه از جنگیدن می ترسیم. تو توی اون گودال قایم شدی، چون امیدواری

اینجوری زنده میمونی. ولی بلایث، تنها امید تو اینه که این حقیقت رو قبول

کنی که الآن یه مُرده ای. هر چی زودتر این واقعیت رو درک کنی، بهتر می تونی

به وظایف ات به عنوان یک سرباز عمل کنی.

ژنرال پاتون | پاتون

-

اینو به یاد داشته باشید، هیچ حرومزاده ای با به کشته دادن خودش در راه

کشورش در جنگ پیروز نشد، بلکه با به کشتن دادن دشمن احمق و حرومزاده اش، در

جنگ پیروز شد.

گروهبان هارتمن در روز پایان خدمت تفنگداران دریایی | غلاف تمام فلزی

امروز، شماها دیگه حشره نیستید. شما حالا "تفنگدار دریایی" هستید.

کلنل کرتز | اینک آخرالزمان

-

ما به جوونامون یاد میدیم روی سر مردم بمب بریزن، ولی بهشون اجازه نمیدیم

که روی هواپیماشون کلمات زشت بنویسن... چونکه اینکار وقیحانه است!

The I Inside

همه ميميرند و اين يك معما نيست. اما اينكه چگونه ميميرند يك معماي بزرگه كه ارزش حل كردن داره و بزرگترين معماي تاريخ بشره!

حواست هست كه,اگه اینجا یه جسد كهنه پیدا نكنیم یه نوشو می ذاریم و میریم! گذرگاه میلر _برادران كوئن

لبافسكی:والتر ,دوست دارم ولی دیر یا زود مجبوری با حقیقت رو به رو بشی:تو یه ابله كثافتی!

لبافسكی بزرگ_برادران كوئن

_اگر حق با دكتر باشه و پیروز نشیم چی؟

__حداقل اوضاع رو برای اون حرومزاده ها سخت تر كردیم. هزار توی پن_گیلمورو دل تورو

_اقا فكر كنم قدرت داره شما رو دیوونه می كنه.

__البته,تو هیچ وقت سعی كردی بدون قدرت دیوونه بشی؟كسل كننده ست,هیچ كس به حرفات گوش نمیده.

خانواده سیمپسون

_ هومر چی كار كردی؟تو تمام شهر رو تنهایی نابود كردی.

__ می دونم.واقعا خارق العاده ست. خانواده سیمپسون

_ هومر,چی كار می كنی؟

__دارم جونه خودمو برای مردمی كه ازشون متنفرم به دلایلی كه برام كاملا نامعلومه به خطر میندازم!

خانواده سیمپسون

(بوچ و معشوقه ساندنس در حالی كه ساندنس خوابه رفتن دوچرخه و سواری و

خوشحالی با یه اهنگه وحشتناكه رو تصویر و حالا دم درن و روی دوچرخه و رو به

هم دارن از زوایای نزدیك تری همدیگه رو دید میزنن كه ساندنس میاد بیرون)

ساندنس:تو داری چی كار می كنی؟

بوچ:هیچی,دارم با معشوقت گپ میزنم.

ساندنس:برا خودت!

ساندنس كید و بوچ كسیدی

هاردی:میخوام ازدواج كنم

لورل:با كی؟

هاردی:معلومه دیگه,با یه زن.مگه تو كسیو دیدی كه با یه مرد ازدواج كنه؟

لورل:اره

هاردی:كی؟

لورل:خواهرم

شریک جرم

مکس : اولین باره که میای لس آنجلس ؟

وینسنت : نه ، بذار حقیقت رو بهت بگم ، هر بار که پامو تو این خراب شده

میذارم لحظه شماری میکنم که ازش برم بیرون ، خیلی بی در و پیکره ، میفهمی ؟

من اینجوری حس میکنم ، تو چی دوستش داری ؟

-: اینجا شهر منه .

-: 17 میلیون جمعیت . اینجا پنجمین اقتصاد برتر رو در جهان داره و هیچ کس

اون یکی رو نمیشناسه . تو روزنامه در مورد اون مرده خوندم که سوار متروی لس

آنجلس شده بود و مرد.

-:اوه

-: شیش ساعت سوار مترو داشت تو شهر میگشت و هیشکی نفهمیده بود داره دوره لس

آنجلس تشییع جنازه میشه ، مردم سوار میشدند و کنارش میشستند و پیاده

میشدند . هیچکس متوجه نشد.

مکس : اون ... اون از بالا افتاد روی تاکسی ... اون افتاد ... از اون بالا افتاد روی تاکسی لعنتی من ، اه ... فکر کنم مرده باشه !

وینسنت : حدست درسته

-: تو اونو کشتی ؟

-: نه ، من فقط بهش شلیک کردم . گلوله و سقوط اونو کشتند

مکس : خوب ، اون با تو چی کار کرده بود ؟

وینسنت : چی ؟

-:اون با تو چیکار کرده بود

-: هیچی ، امشب اولین بار بود که میدیدمش .

-: اولین ملاقاتتون بود و تو انو اونجوری کشتی ؟

-: چیه ؟ مگه من فقط باید آدمایی که قبلا دیدم رو بکشم ؟

وینسنت:مکس ، شش میلیارد نفر تو این کره داره زندگی میکنند ، اون وقت تو داری به خاطر یه آدم چاق خودخوری میکنی ؟

مکس : خب اون کی بود ؟

-: واسه چی میخوای بدونی ؟ تا به حال اسم رواندا به گوشت خورده .

-: آره ، میدونم کجاست

-: خب ، یه روز غروب نشده ده ها هزار نفر کشته شدند . بعد ناگازاکی و

هیروشیما این سریع ترین قتل عام بود . آب تو دلت تکون خورد ؟ مکس ؟

-: چی ؟

-: تو عضو عفو بین الملل ، آکسفام ، نجات نهنگ ها ، صلح سبز یا چیزی مثه

اینا شدی ؟ نه . من یه خیکی لس آنجلسی رو کشتم و تو غمباد گرفتی .

-: هی ، من هیچ کدوم از اون رواندایی ها رو نمیشناختم .

-: اون یارو که تو صندوق عقبه رو هم نمیشناسی

وینسنت : یکی سوار مترو میشه و میمیره ، فکر کردی کسی متوجه میشه ؟

اره 4

- لطفا بهم وقت بده تا برات توضيح بدم!

× جيگساو: نميتونم بهت وقت بدم. كس ديگه اي هم نميتونه بهت وقت بده. زمان يه خيال باطله!

من به تو يه ابزار ميدم تا زندگيتو پس بگيري. و از گناهاني كه اينقدر روح تورو مسموم كردند رهايي پيدا كني.

ميدوني! چيزها در دنيا بصورت ترتيبي نيستند. خوبي منجر به خوبي و بدي منجر

به بدي نميشه . مردمي كه سرقت ميكنند دستگير نميشند. بعضي ها زندگي مرفهي

دارند. بعضي ها دروغ ميگند و كلاهبرداري ميكنند و در انتخابات رأي

ميارند. بعضي از مردم دست از كمك كردن مي شويند!

چیزی که ما اینجا داریم، شکست تو رابطهمونه.

[ لوک خوش دست ]

فی داناوی : ممکنه فکر کنی درباره کسی که باهاش سر و کار داری یه چیزایی میدونی؛ ولی از من قبول کن، چیزی نمیدونی.

[ محله چینیها ]

Dead man

ویلیام:تو هنوز عینک منو داری؟

هیچکس:نه من معاملش کردم.تو هنوز تنباکو داری؟

ویلیام:نه من معاملش کردم!

هیچکس: با چی؟

ویلیام:نمی گم!

هیچکس:دروغگو

ویلیام:دزد!

شون پن در حال مرگ روی تخت بیمارستان در فیلم 21 grams :

مگه ما چند بار به دنیا میآییم، مگه چند بار از دنیا میریم؟

میگن درست در لحظه مرگ 21 گرم از وزن کسی که داره میمیره، کم میشه

و مگه 21 گرم چقدر ظرفیت داره؟

مگه چی از ما کم میشه؟

مگه چی میشه اگه ما 21 گرم از دست بدیم؟

با رفتن اون چی میشه؟

مگه چقدر ارزش داره؟

21 گرم وزن… یک سکه پنج سنتی

وزن یک مرغ مگس خوار…یه تیکه شکلات

21 گرم چقدر وزن داره؟

این 21 گرم که از ما کم میشه وزن روح ماست. واقعا 21 گرم چقدر وزن داره؟ وزن “بودن” و “هستی” ما چقدره؟

تایلور داردن(براد پیت) تو فیلم fight club :

شخصيت تو به شغلت نيست

به پولي که توي بانک داري نيست

به اون ماشيني نيست که مي روني

به محتويات داخل کيف پولت نيست

به اون لباس ارتشيت نيست

تو يه آشغال پر از ادا و اصولي

دلم

می خواست بهتون بگم اندی خوب مبارزه کرد و خواهر ها اونو رهاش کردن...دلم

می خواست بهتون بگم... ولی زندان جای قصه های جن و پری نیست.(رد(موگان

فریمن)در رهایی از شاوشنگ)

میدونی جهنم چیه؟ جهنم یعنی اینکه هر روز از خواب پاشی ولی ندونی برای چی زنده ای(شهر گناه)

ترجیه میدم رو موتورم بشینم و به فکر خدا باشم تا اینکه تو کلیسا بشینم و به فکر موتورم باشم.(مارلون براندو در وحشی)

با اون دیالوگ ماتیلدا(ناتالی پورتمن) تو فیلم لئون آتیشم زدی مخصوصا اون لحن خاص لئون(ژان رنو)وقتی میگه:زندگی همیشه سخته.

می دونی من چرا شراب درست کردن رو دوست دارم؟

چون وقتی حتی یه پیک ازش بخوری دیگه نمی تونی دروغ بگی

a good year

جهنم اینه که هر روز صبح که از خواب پا میشی ندونی برای چی زنده ای

sin city

عشق اونه که هرگز نگی متاسفم.

love story

چند تا دیالوگ از فیلم saw

"کافیه. دیگه خسته شدم بعضی از مردم ارزش بدنی که اشغال کردند ندارند"

"من میخوام یک بازی ترتیب بدم و باید قوانین را رعایت کنی"

""غریزتون میگه فقط به فکر کمک به خودتون باشید و خودتونو نجات بدید ولی من میگم عکس غریزه عمل کنین.""

" من کسی رو نمیکشم من قربانیان رو در بین دو راهی مرگ و زندگی قرار میدم

من به اونها فرصت انتخاب یک راه میدم تا بتوانند زنده بمانند."

" چقدر حاضری خون بریزی تا زنده بمونی"

"جیگسا خطاب به اماندا: وقتی متوجه میشی دلیلی برای زنده بودن هست دلیلی برای مرگ یا خودکشی خودت پیدا نمیکنی

جیگسا: برای هرکس که میدونه چه زمانی میمیره همه چیز رنگ خودشو از دست میده حتی طعم یک لیوان اب"

حالا براي اينكه زنده بموني بايد ظاهرت رو با زشتي درونت مطابق كني!


امضای کاربر :

فراموش نشود!
  ترجیحا فراموش شود!!
 باعث شادی ما می شود


شنبه 23 شهریور 1392 - 19:16
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
sasantanha آفلاین



ارسال‌ها : 24
عضويت : 23 /6 /1392
محل زندگي : کرج
سن : 27
پاسخ : 9 RE دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها :

شهاب حسینی | مدار صفر درجه:

- هر وقت دیدی حریف داره برنده می شه، یه لبخند بزن تا به بُردش شک کنه.

شهاب حسینی | جدایی نادر از سیمین:

- آخه شما خانم معلم این مملکتی! خجالت نمی کشی؟ برای چی برگشتی بهش گفتی

بابات مامانت و زده بچش افتاده! خجالت نمی کشی بند کردی به نقاشی یه بچه 4

ساله بهش میگی بابات مامانت و زده بچش افتاده! این دلیله؟ چرا تا چشتون

به ماها میفته فک می کنید صُب تا شب مثه حیوون داریم می زنیم تو سر زن و

بچمون؟ بابا به همین قرآن به ولله ماهم آدمیم مثه شماها!

شهاب حسینی | شوق پرواز:

- پرواز اندازه آدمو بر ملا می کنه. هر چی بالاتر می ری، هرچی بالاتر و

بالاتر می ری، دنیا از دید تو بزرگتر می شه و تو از دید دنیا کوچیک تر.

شهاب حسینی | شوق پرواز | شهید عباس بابایی:

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟

فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند؟

شهاب حسینی | برف روی شیروانی داغ:

- ميگن اگه آدم كسي رو دوست داشته باشه اين تو همون نگاه اول اتفاق مي

افته... می ترسم تو اين هيری ويری و اوضاع چپن در قيچی بزنه و تو همون

نگاه اخر مهرت بيفته به دلم و يه عمر با عذاب وجدان زندگی کنم.

شهاب حسینی | تنهایی:

- یادته گفتم یه مرد هیچ وقت فرار نمی کنه؟! حرفمو پس می گیرم، دو سوم مردونگی به فرارِ... من رفتم.

شهاب حسینی | پلیس جوان:

- توی کویر آدم به خدا نزدیک ترِ، چون ، آسمون به زمین نزدیک ترِ...

شهاب حسینی | سوپر استار:

- من اون دختر رو می خوام مامان، من اون دختر و دوست دارم، اون دختر منِ،

پاره ی تنِ منِ، باهاش حالم خوب بود، ولی من احمق، من بیشعور بهش گفتم

بره گمشه، گفتم بره گمشه!

اینجا بدونِ من | بهرام توکلی

احسان: جفتتون غیر عادی رفتار می کنید اون وقت من خُلم!

احسان: آره، دارم دروغ می گم، دارم میرم شیره کش خونه، معتاد شدم... می

خوام برم جرم و جنایت کنم، مگه نمی دونی مامان؟ من لایِ مجله فیلمام یه

مسلسل قایم می کردم! باهاش آدم می کشتم تا صبح... بعد دمِ صبح دوباره بر

می گشتم شیره کش خونه، بعد برای اینکه کسی نشناستم سیبیل مصنوعی

میذاشتم... اِ... مامان؟! این سیبیل مصنوعی من کوش؟!

حالا دیدی؟ فهمیدی چرا شبا هذیون می گم؟ برای اینکه یه گروه مافیایی

افتادن دنبالم، می خوان خونه مون و با دینامیت بفرستن هوا، عوضش وقتی

مردیم، برای اینکه حوصلمون سر نره، از بیستا خواستگارت بگو، هر کدومشون

چقدر واسه زناشون ارث گذاشتن، تو اون داهاتای کردستان...

یه چیزی بهت بگم مامان... آدم بمیره بهتر از اینه که خل باشه ولی فکر کنه سالمه!

احسان: می دونی از این همه بدبختی چجوری خلاص میشیم مامان؟ یه شب یه شام

درست حسابی بپزی بخوریم... بعد سر فرصت همه ی درزای در و پنجره هارو

ببندیم... یکیمون شیر گاز و باز کنه... بریم بخوابیم. صبح نشده همه

دردسرامون پریده...

مهدی فتحی | فیلم اعتراض

صلوات برای سلامتی امیرعلی

ما کاری به حکم نداریم

حکم رو کاغذ مال محکمه س

اصلیت حکم مال خداست

که ما و منش ریخته

و گلریزون می کنیم واسه کسی که

آزاد میشه از این چاردیواری

که همه ی دنیا چاردیواریه

کرم مرتضی علی

یه مرد که واسه شرف و ناموسش

دوازده سال رو کشیده

وجدانش بالاتر از این پولاست که کاغذیه

سلامتی سه تن

ناموس و رفیق و وطن

سلامتی سه کس

زندونی و سرباز و بی کس

سلامتی باغبونی که زمستونش رو از باهار بیشتر دوست داره

سلامتی آزادی، سلامتی زندونیای بی ملاقاتی

قیصر | مسعود کیمیایی

قیصر (بهروز وثوقی) : احترامت واجبه خان دایی ، اما حرف از مردی و مردونگی

نزن که حالم به هم میخوره ... سه دفعه که آفتاب بیفته روی اون دیوار ،

مردم یادشون میره که ما چی بودیم و چی کردیم ، خان دایی ...

مادر | علی حاتمی

محمدابراهیم (محمدعلی کشاورز) : خورشید دم غروب ، آفتاب صلات ظهر نمیشه ،

مهتابیش اضطراریه ، دوساعته باتریش سهست ، بذارین حال کنه این دمای آخر ،

حال و وضع ترنجبین بانو عینهو وقت اضافیه بازیه فیناله ، آجیل مشگل

گشاشم پنالتیه ، گیرم اینجور وجودا ، موتورشون رولز رویسه ، تخته گازم

نرفتن سربالایی زندگی رو ، دینامشون هم وصله به برق توکل ، اینه که حکمتش

پنالتیه ، یه شوت سنگین گله ، گلشم تاج گله !

قرمز | فریدون جیرانی

ناصر ملک (محمدرضا فروتن) : بازم میزنمش حاج آقا ... زنی که با مردای

غریبه بگو بخند راه بندازه ... جلوی مردای غریبه رژه بره ... نیششو واکنه

... حقشه کتک بخوره ...

اعتراض | مسعود کیمیایی

امیرعلی (داریوش ارجمند) : این دفعه مثل همیشه نیست ، گوشاتو باز کن ...

فقط یه دفعه بیای تو حرفم ، جنازهتم پشیمون میشه ... به ردیف از اول میگم

...

آدم برفی | داوود میرباقری

اسی (داریوش ارجمند) : مارک کجایی ؟

عباس (اکبر عبدی) : حول و حوش نواب .

اسی : نوابت هم خوبه آق کمال ، خوش اومدی .

عباس : اسمم عباسه ، فامیلیمم خاکپوره .

اسی : اسمت مراد ماست ، فامیلیت مرام ما .

کمال الملک | علی حاتمی

عضدالملک (هوشنگ بهشتی) : ان شاالله که سال آینده این باغبان پیر خدمتگزار ، توفیق تقدیم نهال بومندی دیگری داشته باشد .

ناصرالدین شاه (عزت الله انتظامی) : امیدوار نباش ، مدرسه ی هنر مزرعه ی

بلال نیست آقا ، که هر سال محصول بهتری داشته باشد . در کواکب آسمان هم

یکی میشود ستاره ی درخشان ، الباقی سوسو میزنند .

گوزنها | مسعود کیمیایی

سیدرسول (بهروز وثوقی) : دستت رو من بلند نشه ... من میگم نوکرتم ، غلومتم

... اصغر ، مردی گفتن ، نامردی گفتن ، من خیلی پای تو وایسادم . یادت

هست ؟

کندو | فریدون گله

ابی (بهروز وثوقی) : اینجا خونه ی آخره ... همه اینجان ... غربتی های کوچه

ی مهران ، بستنی فروش قدیمی ... آقاحسینی ، من حکت رو می خونم .

باران | مجید مجیدی

لطیف (حسین عابدینی) : بابا چی کار میکنی ؟ اون سنگینه ! پشت کن ، پشت کن ،

خم شو ، یه کم عقب بیا ... چند روز بار بکشی عادت می کنی ، اونوقت از

قاطر هم بهتر میتونی بار ببری .

آژانس شیشه ای | ابراهیم حاتمی کیا

سلحشور (رضا کیانیان) : دوره ات گذشته مربی !

سوته دلان | علی حاتمی

حبیب ظروفچی (جمشید مشایخی) : تنگ دوغ تراش ، ساده ، الوار ، مختلط ، بیست

تا ... وزیری ، دوری ، دوازده تا ... ورشو مغز سفید ، چهار تا ... حاج

ممد حسنی ، چهار تا ... گلدون دهنه اژدری ، بیست و پنج تا ... میرزا خوری ،

دوسکومی ، خنچه ، فرش کرمان زمینه لاکی ، قاب قرآنی سه و چهار ، دوازده

تخته ...

سگ کشی | بهرام بیضایی

گلرخ کمالی (مژده شمسایی) : با زخم باید ساخت ؛ طول میکشه ولی خوب میشه!

کمال الملک | علی حاتمی

کامران میرزا (پرویز پورحسینی) : رحم کنید قبله ی عالم ... اگر میا جهان

گشای شاه بابا به گرفتن تاج و تخت امپراتور روس تعلق یافته ، با اشارت

ابرو به جان نثار بفرمایید تا غلام پیشکش کند . تیغی که به کمر امیر

حربتان بسته اید شمشیر عباس میرزاست .

ناصرالدین شاه (عزت الله انتظامی) : خاک بر سرت حاکم تهران ! الحق این لطفی که به تو شد ، توهینی بود به عباس میرزا .

بوی پیراهن یوسف | ابراهیم حاتمی کیا

دایی غفور (علی نصیریان) : من این حرفا رو چرا باید اینجا بگم یوسف ...

منی که میدونم اینجا نیستی ... خودتو به من نشون بده ، تو کجایی ؟ تو شکم

کوسه؟ من با این دل چه کنم ؟ دیگه وقتش شده که بزنم تو گوشت !

گاوخونی | بهروز افخمی

راوی (بهرام رادان) : بابا ! راس میگن که مادر از دست تو دق کرد و مرد ؟

پدر (عزت الله انتظامی) : نه . من از دست مادرت دق کردم .

راوی : ولی وقتی که تو مردی مادرم زنده نبود .

پدر : زنده نبود ، ولی من هر شب خوابشو میدیدم .

روای : منم هر شب خواب تو رو میبینم .

پدر : پس بپا دق نکنی .

هامون | داریوش مهرجویی

حمید هامون (خسرو شکیبایی) : این زن ، این زن سهم منه ، حق منه ، عشق منه ، طلاق نمیدم...

مارکولک | کمال تبریزی

رضا (پرویز پرستویی) : تو عزیز دلمی دل انگیز ... اگر اسلام دست و بال ما را نبسته بود.

حسن کچل | علی حاتمی

صدای شهر فرنگی (مرتضا احمدی) : ... شبا مهتابی بود ، روزا آفتابی بود ،

حالی بود حالی بود ، نونی بود آبی بود ، نون گندم مال مردم اگه بود ،

نمیرفت از گلو پایین به خدا ... قصه ای بود ، قصه ی کک به تنور ، نوش

آفرین ، حسین کرد ، حسن کچل .

عروس آتش | خسرو سینایی

فرهان (حمید فرخنژاد) : از امروز اگه ببینم کسی پشت سر این دختر دری وری

بگه و از این حرفای خاله زنکی بزنه ... دهنشو کاه گل می گیرم .

خواستگار | علی حاتمی

وسواس الدوله (صادق بهرامی) :خب ، دفعه ی قبل به کجا رسیدیم ؟

خاوری (پرویز صیاد) : عرض کردم معلم خطم و شما فرمودید به به !

تیغ و ابریشم | مسعود کیمیایی

مرد (اکبر معززی) : خوشبختی مال ازگلا و زنای بزک کرده ی زیر تیر چراغ برقه !

از کرخه تا راین | ابراهیم حاتمی کیا

سعید ( علی دهکردی) : خدایا ... من شکایت دارم . من شاکیم . پس کو رحمانت ؟

پس کو رحیمت ؟ آخه چرا اینجا ؟ چرا حالا ؟ چرا اینطوری ؟ من شکایتمو پیش

کی ببرم ؟ به کی بگم ؟

آرامش در حضور دیگران | ناصر تقوایی

سرهنگ (اکبر مکشین) : یه وقتی بود قدم تو میدون سربازخونه که میذاشتم ،

شیپور پادگان نعره میکشید . چی بود ؟ چه خبر بود ؟ جناب سرهنگ وارد شده

بودن . ایست خبردار . من داد می زدم ، آزاد!

گوزنها | مسعود کیمیایی

سیدرسول (بهروز وثوقی) : وقتی رفتی ، نفهمیدم کی رفته ، حالا که اومدی ، میفهمم کی اومده !

مسافران | بهرام بیضایی

خانم بزرگ (جمیله شیخی) : مه همه رویای همیم !

آژانس شیشه ای | ابراهیم حاتمی کیا

حاج کاظم (پرویز پرستویی) : تو میدونی گردان بره خط گروهان برگرده یعنی چی

؟ تو میدونی گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی ؟ تو میدونی دسته بره خط

نفر برگرده یعنی چی ؟

دیوانه ای از قفس پرید | احمدرضا معتمدی

منشی (رضا سعیدی) : جناب قاضی ، این بدبخت بچه اش کجا بود ؟! وقت جنگ که

خودش هنوز بچه بود ، وقتی ام برگشت که دیگه بازنشسته شده بود .

سوته دلان | علی حاتمی

مجید (بهروز وثوقی) : آخ که چقدر دشمن داری خدا ، دوستتاتم که ماییم ، یه مشت عاجز علیل ناقص عقل که در حقشون دشمنی کردی .

نسل سوخته | رسول ملاقلی پور

احمد (آتیلا پسیانی) : بدبخت ، رو کسی تیغ نمی کشه . درسته که ریشه ی

معرفت بین آدمیزاد نیم سوز شده . اما از اول می گفتی که پول لازم داری ،

مهم نیست واسه چی .

گاو | داریوش مهرجویی

مش حسن (عزت الله انتظامی) : من مش حسن نیستم . من گاو مش حسنم !

سوته دلان | علی حاتمی

مجید

(بهروز وثوقی) : خوش به سعادتتون که میرین روضه ، جاتون وسط بهشته ، ما

که دنیامون شده آخرت یزید . کیه ما رو ببره روضه ؟ آقا مجید تو رو چه به

روضه ، روضه خودتی ، گریه کن نداری ، وگرنه خودت مصیبتی ، دلت کربلاس !

هامون | داریوش مهرجویی

حمید هامون (خسرو شکیبایی) : تو میخوای من اونی باشم که واقعن تو میخوای

من باشم ؟ اگه من اونی باشم که تو میخوای ، پس دیگه من ، من نیست . یعنی

من خودم نیستم .

سلطان | مسعود کیمیایی

سلطان ( فریبرز عربنیا) : خونه مون ... اینجا بود ... اینجا پنج تا اتاق ... دو تا باغچه و یه حوض بود ... بزرگ نبود ... اما بود .


امضای کاربر :

فراموش نشود!
  ترجیحا فراموش شود!!
 باعث شادی ما می شود


شنبه 23 شهریور 1392 - 19:18
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
sasantanha آفلاین



ارسال‌ها : 24
عضويت : 23 /6 /1392
محل زندگي : کرج
سن : 27
پاسخ : 10 RE دیالوگ های ماندگار فیلم ها و سریال ها :

از کرخه تا راین | ابراهیم حاتمی کیا

اصغر (اصغر نقیزاده) : کجا رفتی دلاور ؟

سعید ( علی دهکردی) : تو آکواریومم . چرا نمیآیید تماشا ؟

اصغر : کفر نگو ، این کاخ سلطنته ، دلم میخواست تو رکابت باشم ... بگی

بخون، میخونم ، بگی برقص ، میرقصم ، بگی بمیر ... به خدا میمیرم .

اجاره نشینها | داریوش مهرجویی

عباس آقا (عزت الله انتظامی) : مرتیکه مزقونچی تو گفتی میخوای دو تا گلدون

بزاری سر پشت بومت که با صفا بشه ، نه اینکه ورداری سرتاسر سقف خونه ی

مردمو اینجوری برینی بهش .

سعدی (حسین سرشار) : مگه چه عیبی داره ؟ دو تا سوراخ پیدا شده ، خب میگیرمش . اما عوضش تو این سیستم من ...

عباس آقا : سیستم من ، سیستم من ، بشاش به این سیستم !

روز واقعه | شهرام اسدی

عمرو (سعید نیکپور) : مسلمانی ما سه نسل است و از او هیچ .

زید (عزت الله انتظامی) : آری ، اما من از اسلام او بوی تازگی میشنوم و از مسلمانی تو تنها بوی غرور جاهلی می آید .

عمرو : ما شصت ساله مسلمانیم .

زید : این چه تفاخری است که به ایمان خویش میکنی ؟ که تو اگر مسلمانی از پدر داری ، او این گنج به رنج خویش یافته است .

چهره | سیروس الوند

فریدون بهنام (ابوالفضل پورعرب) : به این میگن دلار ... زبون بین الملل .

دلار بده ، سفید و سیاه حرفتو میفهمن . تلخه ، زشته ، میدونم . اما این

قانون دنیاس .

...

سگ کشی | بهرام بیضایی

نایری (احمد نجفی) : صحبت یه پکیج بود تو لاین ایمپورت اکسپورت . یه باکس

خونگی با پرافیت آوریج نود درصد گارانتی . میتونست راحت هندلش کنه . اما

خب ، تو فیلد ما نبود .

گلرخ کمالی (مژده شمسایی) : ببخشید از ناصر معاصر حرف میزنید ؟

نایری : این پسر کیس خاصی بود تو بیزنس خودش . خیلی اکتیو و نان استاپ .

تو رنج خودش . لوکش هم بد نبود . اما نمیفهمم چرا آن و آف بود ؟

مسافران | بهرام بیضایی

رهی (حمید امجد) : بی جهت خودتو آزار میدی . چرا خیال میکنی ما باعث مرگ اونا شدیم ؟

ماهرخ (مژده شمسایی) : اونا برای ما می اومدن .

رهی : به خواست خودشون .

ماهرخ : به خاطر ما !

یه بوس کوچولو | بهمن فرمانآرا

راننده (پیام دهکردی) : مرگ ... مثل یه بوس کوچولو میمونه

میوه ممنوعه

من راز دلم تو خلوت بهت گفتم. راز یه مرد به زنش تو اندرونی اما تو جار زدی به همه گفتی.

راز که از دهن بیرون شد عین پرنده ایه که از قفس پریده، دیگه بر نمیگرده!!!

درباره الی

شهاب حسینی: یه پایان تلخ بهتر از یه تلخیه بی پایانه...

طوقی | علی حاتمی

مرتضی: جون ...! جون...! چه کفتری! می ارزه به صد تا سیم دم سیاه و سرور و کله قرمز... نشونم داره... شستشم زدن... جون ...!

بی بی: حیا کن پسر ... اون خدا بیامرز سرش تو کار و کاسبی بود که تو سالی

به دوازده ماه بی کاری و بی عار... برو از دائیت یاد بگیر... ببین چطور

بعد از یه عمر یللی و تللی سرش به سنگ خورد و رفت پی کار و زندگی... دو

سال نیست که دل به کار داده... توپ داغونش نمی کنه... به فاطمه زهرا یه

روزی سرت به سنگ می خوره که نه راه پس داری و نه راه پیش ... آخه کفترم

شد زندگی...؟ کفترم شد نون و آب...؟ پسرای خدیجه رختشور بایست بشن معتمد

محل... اونقت نوه امیر دیوان بشه کفتر باز ...

مرتضی: بچه حلال زاده به دائیش می ره ...

بی بی: نه خیر ... انگار با دیفالم ... روتو برم ... آقا به روی مبارکشم

نمیاره ... پرش بده بره ... این صاب مرده رو پرش بده بره ...

مرتضی: نمیشه پرش داد ... باهاس اول جلدش کنم ...

بی بی: خیلی کفترات کم بودن یه بارکی همه خونه رو بکن سعله ...!

مرتضی: این یه چیز دیگه س بی بی ... همه کفترام یه طرف ... این یه طرف ... بی بی این طوقیه ... طوقی ...

بی بی ( با ترس و تعجب ): طوقی ...؟

هامون | داريوش مهرجويي

حميد هامون: لاكردار اگه بدوني هنوز چقد دوست دارم

سوته دلان | علي حاتمي

دكتر به اقدس: اگه يه روزي با شوهر و بچهات دكترو توو خيابون ديدي، هول نكن. دكتر آشنايي نميده... دكتر كه «دكتر شيطان» نيست!

حكم | مسعود كيميايي

رضا معروفي: به اين رستوران نمي ياد آخور داشته باشه، اون هم با اين همه يابو

آژانس شیشه ای | ایراهیم حاتمی کبا

حاجی تیرها مشقیيه، نه؟نه دیگه جنگييه!یادت که نرفته، ژ3 خیلی نامرده

سگ كشي | بهرام بيضايي

گلرخ كمالي: با زخم بايد ساخت. طول ميكشه، ولي خوب ميشه

مسافران | بهرام بيضايي

خانم بزرگ: لعنت به جادهها اگه معنيشون جدائيه!

شب يلدا | كيومرث پوراحمد

حامد: چيه برادر؟! جشن تولده. ممنوعه؟ زن بيحجاب نداريم. زن با حجابم

نداريم. مرد بيغيرت نداريم. مرد با غيرتم نداريم. نوار مبتذل نداريم.

ماهواره نداريم. صور قبيحه نداريم. حشيش، گرس، ترياك، ذغال خوب و رفيق

ناباب نداريم. رقص، آواز، خوشي، خنده، بشكن و بالابنداز نداريم. شرمنده

تونم هيچ چيز ممنوعه كلاً نداريم.. نداريم. مهمونيه ولي مهمون هم

نداريم... جشن تولد يه بچه س ولي بچه هم نداريم.

قیصر

بهروز وثوقی: اینجا پره نا محرمه... چادرتو بكش رو پات

آژانس شیشه ای

سلحشور در حال مذاكره با حاج كاظم تو آژانس : شما مطمئناً تو دبستان نقشه

جغرافیای ایران رو دیدید، شبیه یک گربه اس، ارمنستان،آذربایجان،ترکمنس

تان،افغانستان،پاکستان،این کشورهای گوگولی خلیج فارس،کویت ، عربستان،

عراق، ترکیه. می دونید نظرشون راجع به این گربه چیه؟ اگر می دونستین

مطمئناً اجازه نمی دادین یه مربی آبروی ما رو ببره !!

دهه ات گذشته مربی، اگه اون اسلحه دستت نباشه کی به حرفت گوش میده؟ اینه که

برات زور داره، یه دهه حرف زدی ساکت بودیم، کر کری خوندی ساکت بودیم،

گرفتی ساکت بودیم، پس دادی ساکت بودیم،حالا اجازه بده ما حرف بزنیم، خانوما

آقایون دوست دارین یکی از این کشورها دوباره به ما حمله کنه؟ دوست دارید

جنگ بشه؟

ثبات، دهه ما دهه ثباته، امنیت، این کشور کی باید روی امنیت رو ببینه؟ کی باید روی ثبات رو ببینه؟

اون پسر تو کی باید بتونه برای آینده اش برنامه ریزی کنه؟ دهه من هم نیست!!

سگ كشي | بهرام بيضايي

حق با تو ... شخصيت هاي داستان جديدم دورام كردن بايد هر چه زودتر خودمو از بين شون بكشم بيرون.

دختر دائی گم شده | داريوش مهرجويي

(با ریتم و آهنگ جنوبی بخونید!) ... دختر دائی گم شده.... طعمــه دریــا شده... دختر دائی گم شده... دختر دائی گم شده...!

سلطان | مسعود كيميايي

اما من با هیچ چیز و هیچ کس این دنیا شوخی ندارم

حكم | مسعود كيميايي

خفنى از سر و روتون مى ریزه.

ناخدا خورشید | ناصر تقوايي

- ناخدا خورشید، همون که یه دست نداره؟...

- نه همون که یه دست داره!

دلشدگان | علی حاتمی

وقتی هوای شهرت، مطلوب نیست، داشتن خانه ای که دلتنگ حصارش نشی نعمته و ما شاکر به این نعمتیم

باغ های کندلوس | ايرج كريمي

مادرا هر وقت بمیرن زوده ...

هامون | داريوش مهرجويي

کجا داره میره؟ د آخه به چی رسیده؟ سوسک و مورچه دارن تو مرداب تکنیک دست و

پا می زنند دیگه.همش هم به خاطر این شکم صاب مرده است.راحت لم

دادن.معنویت چی شد بدبخت؟ به سر عشق چی اومد؟

رد پای گرگ | مسعود كيميايي

آقا تهرانی تو عکس باشه... عکس بره سینه دیوار... دیگه اون دیوار نمی ریزه...

حكم | مسعود كیميایی

اسلحه كه داشته باشی همه چیز ساده تر می شه

يك بوس كوچولو | بهمن فرمان آرا

بعضی وقتا نویسنده فکر می کنه داستانش تمومه اما شخصیتهای داستان قبول ندارن ... ادامه می دن ...

مرسدس | مسعود كيميايي

به چیزی که دل نداره دل نبند ...

قارچ سمي | رسول ملاقلي پور

- بلبل اگه تو قفس طلا بمونه، زندونيه ... مي خونه، ولي اَداي خوندن رو در مياره

مادر | علي حاتمي

محمد علی کشاورز در هشتی در اتاق با لباس خواب رو به مادر : (خواهر بزرگش

تازه رسیده و برادر کوچکش به پیشوازش رفته) آبلیموی حالبُرت رفت...سراغ

بهار نارنج کیچا، ابجی خانوم مرباش...دست خوش! هنّ و گلابم میزاییدی حریف

هفته بیجارت نمیشد ترنجبین بانو!... سهره مِهره یه دوجین بچه میزاد یکیش

میشه بلبل، ننه ی ما کت سهره رو بست زایید گل و بلبل.سنجر! دهن مهن،

کولون مولون! آخه تورو خدا از این جسد مرده شور خونه بر میومد زابراش

کردین؟ آمبولانس تو خیابون ببیندش جلبش میکونه...

بيد مجنون | مجيد مجيدي

(مرتضي كه به خاطر تركشي كه توي سرش هست ذره ذره داره بيناييش رو از دست

ميده بعد از نابينا شدن توي نامه براي يوسف مي نويسه): از وقتي كه تصميم

گرفتم ديگه نبينم، خيلي چيزا ديدم.

کمال الملک | علی حاتمی

- برای آمدن به چشم نقاش، باید در چشم انداز بود

مادر | علی حاتمی

ضیافت مرگ، عطر و طعمش دعاست.روغن خوبم تو خونه داریم، زعفرونم هست، اما

چربی و شیرینی ملاک نیست، این حرمتیه که زنده ها به مرده هاشون می ذارن.

حكم | مسعود كيميايي

به اين رستوران نمي ياد آخور داشته باشه، اون هم با اين همه يابو

مستند آقاي كيميايي | امير قادري

من مثل يه تيكه ابرم كه اگه ببارم، تموم ميشم.

سوته دلان | علی حاتمی

پنج متر کتون دو تا، قوری منقلی، قاشق چای خوری صورت شاهی دو دست، سینی

نور برلین دو تا، ورشوی مغز سفید چهار تا، حاج ممد حسنی چهار تا، آفتابه

لگن یه دست، گیلاس شربت خوری با انگاره ورشو شیش دست ، استکان چای خوری

با انگاره نقره هفت دست، سماور برنجی مسوار، روسی مارک دار نیکلا چهار

تا، قندون در دار ورشو هشت تا، قندگیر هشت تا، گلدون دهن اژدری بیست و

پنج تا، میز آبداری، دوستکامی، خنچه، فرش کرمون زمینه لاکی، قاب قرانی،

سه و چهار، دوازده تخته، قالیچه قمی جفت عکس دار، دیوار کوب، کناره شصت

متر، عسلی بیست و پنج تا، لهستانی صدتا، الوار تخت حوض ...

گوزن ها | مسعود كيميايي

- اگه رضایت دادی که دادی وگرنه من میمونم و تو و یه ضامن داره انقدری

حكم | مسعود كيميايي

هی گفتی می گیرمت. ای تف به این لغت می گیرمت. کی رو می گیری؟ چی رو می گیری؟ من اگه بخوام شوهر کنم، من می گیرمت.

ناصرالدین اکتور سینما | محسن مخملباف

آفرین...آفرین... کریم آب منگل با ما... امیر نظام با تو... می شناسیش...

قصه ی او را کوتاه کن... مایلیم ناموس ملت را به دست تو بسپاریم!

مادر | علی حاتمی

سر

شام گریه نکنید، غذا رو به مردم زهرنکنین. سماور بزرگ و استکان نعلبکی

هم به قدر کفایت داریم. راه نیفتین دوره در و همسایه پی ظرف و

ظروف.آبروداری کنین بچه ها،نه با اسراف. سفره از صفای میزبان خرم می شه،نه

از مرصع پلو. حرمت زنیت مادرتون رو حفظ کنین. محمدابراهیم،خیلی ریز نکن

مادر،اون وقت می گن خورشتشون فقط لپه داره و پیاز داغ

دلشدگان | علی حاتمی

کاش این دنیا هم مثل یک جعبه موسیقی بود، همه صداها آهنگ بود، همه حرفها ترانه

سگ كشي | بهرام بيضايي

با زخم بايد ساخت طول ميكشه ولي خوب ميشه

حكم | مسعود كیميایی

اونکه شتر رو برده بالای بوم، می دونه چه جوری اونو بیاره پایین

مــادر | علي حاتمي

ما یه سر خاک و فاتحـه باس بیایم... که خب اونم میایم ... فاتحه اش رو هم

میشه از همین راه دور پیشکی حـواله کرد..! ...(با دست محکم میزنه تو

پیشونیش! شق!) فـاتــحــه..!!

آژانس شیشه ای | ابراهيم حاتمي كيا

(زن به عباس میگه: که شما بعد از جنگ کلی امتیاز گرفتید ... عباس هم جواب

میده): ما وقتی جنگ شد داشتیم تو مزرعه مون کار می کردیم با تراکتورمون

... وقتی هم که جنگ تموم شد برگشتیم همون مزرعه بی تراکتور!

مارمولک

پرویز پرستویی: فکر نکنید خداوند شما را فراموش کرده ... شاید درهای زندان

به روی شما بسته باشد ٫ اما درهای رحمت خداوند همیشه به روی شما باز است

٬ اینقدر به فکر راههای دررو نباشید ٬ خدا که فقط متعلق به آدمهای خوب

نیست ٬ خدا ... خدای آدمهای خلافکار هم هست ... و فقط خود خداست که بین

بندگانش فرقی نمی گذارد ...او عند لطافت ... عند بخشش ... عند بی خیال

شدن ... عند چشم پوشی و رفاقت است ... رفیق خوب و با مرام ٫ همه چیزش را

پای رفاقت میدهد... اگر آدمها مرام داشتن هیچوقت دزدی نمی کردند ...و

متاسفانه بعضی آدمها تک خوری میکنند ...این بد روزگار است...بایستی ما یک

فکری به حال اهلی شدن آدمها بکنیم ...اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن

...و این تنها راه رسیدن به خداست ٫ که بسیار هم مهم است ... و البته کسی

را به زور نمیتوان وارد این مسائل کرد ...

ولی در پایان با این شعر سخنانم رو به پایان میرسونم ...

( تن آدمی شریف است به جان آدمیت ٫ نه همین لباس زیباست نشان آدمیت )

قیصر

بهروز وثوقی: مصبتو شکر نه نه افتاب که طلوع کنه و غروب کنه و دو دفعه اذان ظهر و مغرب رو بدن همه

یادشون می ره ما کی بودیم و چی بودیم واسه چی اومدیم واسه چی می ریم

هی نیگاه کن خشگل بی معرفت اولا که سلام

دویما:امیدوارم که گل غنچه همیشه رو لبات شکفته باشه

سوما:اون وقتی با کامیون عشقت از سر بالایی پیچ دل دل ما بالا می رفتی می دونستم چیزی

جز گرد و غبارت واسه ما جا نمی مونه

چهارمندش:اگه از روی کرمت احوال دل ما رو بپرسی اینقده هستیم که پس نیفتیم

پنجمندش:به اندازه یه کاسه ماست سر سفره ....خوری دوستت دارم

نسل سوخته

وقتی

که خدا داشت خوشبختی رو تقسیم می کرد اون خدا بیامرزا منو تو کدوم

سوراخی قایم کرده بودن که حالا کارم شده گند و گه تمیز کردن اونم به اذن

شازده .

تنگسیر

برای چی بسپارمشون به حضرت ابولفضل ؟ مگه خودم دست ندارم؟

اخراجي ها

حاجي : ميخواستم بپرسم ببينم كه وقتي وارد اونجا (مستراح) مي شيد كدوم پاتونو اول مي ذاريد تو؟ راست يا چپ؟

عملي !: بابا اصلا برادر حاجي! شما ما رو با اينا برفست [جبهه] ، ما با كله مي ريم تو مستراح !


امضای کاربر :

فراموش نشود!
  ترجیحا فراموش شود!!
 باعث شادی ما می شود


شنبه 23 شهریور 1392 - 19:19
ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش

تمامي حقوق محفوظ است . طراح قالبــــ : روزیکســــ